سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

جوشش یا کوشش؟

سلام
دوست عزیزم مدیر محترم وبلاگ برگ بی برگی در پست قبلی سوالی مطرح کرده بودند که :
در مورد شاهنامه هم یه سوالی داشتم ... مثل مولانا اشعار به صورت جوششی گفته می شده یا مثل حافظ کوششی بوده؟
قبل از هرچیز باید تعریف از شعر کوششی و جوششی داشته باشیم.گاهی از شاعری می پرسیم که به تازگی شعری نگفته ای؟در جواب می گوید نه !هنوز شعر به سراغم نیامده است!
می گویند که اولین بیت هدیه خداوندان است.من با این نظر موافقم، البته خدایان در نظر من می توانند حال و هوای شاعر،شرایط آب و هوایی، اتفاقات و جریانات اطراف شاعر و...باشند.مثلا ممکن است باریدن باران کسی را که طبع شعر دارد،به وجد بیاورد و شعری بسراید.اما این تمام ماجرا نیست.بعد ازاینکه اولین بیت و یا چند بیت از شعری آمد باید شاعر به سراغ آن برود.یعنی در مرحله اول شعر به صورت جوششی است و بعد از آن برای تکمیل و اصلاح آن باید  به صورت کوششی عمل کرد.می دانیم که حضرت مولانا به صورت فی البداهه می سروده و حسام الدین چلبی فی المجلس کتابت می کرده واین نوع سرایش در نوع خودش و با این حجم بی نظیر است.در مورد مولانا می توان گفت که او، هم در سرایش مثنوی و هم در سرایش غزلیات دیوان شمس کاملا جوششی سروده است.البته شیخ محمود شبستری در سرایش گلشن راز تا حدودی اینگونه عمل کرده است. اما در مورد شاهنامه و چگونگی سرایش آن :
شاهنامه فعلی از روی شاهنامه منثور ابو منصوری سروده شده و خالق داستانها و ماجراهای شاهنامه  فردوسی نیست بلکه او نثر را بدون دخل و تصرف به نظم تبدیل کرده است کاری که شهید بلخی قبل از فردوسی شروع کرده بود و پس از سرایش هزار بیت اجل به او مهلت نداد و فردوسی کار او را ادامه داد.فردوسی در شاهنامه ماجرای دقیقی و آن هزاربیت را آورده است.اولین کاری که فردوسی باید انجام می داده خواندن متن شاهنامه ابومنصوری بوده و پس از آن تبدیل نثر آن کتاب به شعر پس به ناچار باید کوششی عمل می کرده است.البته فردوسی در جابجای شاهنامه هنرنمایی های بی نظیری دارد،مانند  دیباچه داستان رستم و سهراب که می فرماید :
اگر تند بادی برآید زکنج      به خاک افکند نرسیده ترنج...
این ابیات می تواند جوششی بوده باشد اما در نهایت می توان گفت که سرایش شاهنامه کوششی بوده و سرایش مثنوی جوششی و البته این از ارزش کار هیچ یک از این بزرگان کم نمی کند.

سماع


واژه های کلیدی : مولوی، شعر کوششی و جوششی، حسام الدین چلبی، شاهنامه منثور ابو منصوری، شهید بلخی، رستم و سهراب

پنج شنبه 88 دی 24

كلك مشكين تو : ‍



اشکال یا هنجار قافیه در شاهنامه

سلام

زمانی که" زو" پادشاه ایران در می گذرد به افراسیاب خبر می دهند که تخت شاهی تهی شده  و فرصت برای حمله به ایران مناسب است.افراسیاب لشکر آماده می کند و به سوی ایران می تازد.وقتی خبر لشکر کشی افراسیاب به ایرانیان می رسد جمعی به نزد زال می روند و از او می خواهند که در این باره چاره ای بیندیشد و می گویند که بعد از سام ما از تو حرکتی ندیدیم و اکنون زمان آن رسیده است که وارد میدان شوی:

اگر چاره داری مر این را بساز...

زال پس از شنیدن این سخنان چنین می گوید:

چنین گفت با مهتران زال زر

که: تا من ببستم به مستی کمر

سواری چو من پای بر زین نگاشت

کسی گرز و تیغ مرا بر نداشت

به دریا نهنگ و به که در، پلنگ

ز بیمم نهان گشت در آب و سنگ

به جایی که من پای " بفشاردَم"

عنان سواران شدی" پاردُم "

و باقی ماجرا

در بیت آخر " بفشاردَم" با " پاردُم "هم قافیه شده است در صورتی که حرکت حرف روی که"د"است در دو قافیه یکسان نیست .

"پاردُم " هیچگاه به صورت " پاردَم " به کار نرفته است که بتوان آن را با " بفشاردَم" هم قافیه کرد.اگر بخواهیم دلیل بیاوریم که ممکن است " پاردُم "  ویا " بفشاردَم" با گویش و لهجه ی خراسانیان به این شکل نوشته شده است، در هیچ کجای شاهنامه به این دو واژه  و واژه های همانند به این شکل بر نمی خوریم.شاید این نابهنجاری در قافیه گونه ای از هنجار در قافیه باشد؛ چرا که در بعضی دیگر از ابیات شاهنامه هم  دیده می شود.این نابهنجاری را در این بیت هم می بینیم:

اگر گوش داری به خواب دهُم

برنجی به تن تا به این سر نهَم

در هر صورت این نکته ای است که در قافیه شناسی شاهنامه می تواند بسیار قابل تامل باشد.

 فردوسی 

پ ن: ممکن است برای بعضی از دوستان این سوال پیش بیاید که منظور من از کنکاش در این قبیل مسائل چیست؛آیا می خواهم ثابت کنم که من چیزی می دانم که مثلا حافظ و فردوسی و...نمی دانستند؟ویا می خواهم ارزش هنری وتخصصی کار ایشان را پایین بیاورم؟
من با شعر این بزرگان زندگی می کنم و مفتخرم که در کشوری به دنیا آمدم که این بزرگان در آن زیسته اند ...قصد من در مرحله اول این است که چیزهایی را که به آن رسیده ام و یا از استادان بزرگ آموخته ام، در اختیار دوستان علاقه مند قرار دهم و دیگر اینکه بگویم اگر کمی دقیقتر و عمیقتر نگاه کنیم چیزهای بسیاری برای کشف خواهیم یافت، هنوز هزاران راه نرفته وجود دارد و نکته های بسیار در انتظار ما هستند که کشفشان کنیم...


واژه های کلیدی : شاهنامه، افراسیاب، فردوسی، قافیه، زو، زال، نابهنجاری، اشکال یا هنجار قافیه در شاهنامه

پنج شنبه 88 دی 17

كلك مشكين تو : ‍



   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1021821
    بازدید امروز : 28
    بازدید دیروز : 57



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [85]
    گنجور [45]
    پایگاه سبطین [125]
    جستار [53]
    صادق هدایت [196]
    شعر سپید معاصر [223]
    کانون ادبیات ایران [109]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [206]
    شاملو [109]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    شکوفه های زندگی
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار