سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

برگهای زرد می میرند با رقص سقوط

  سلام دوستان 

 چندی پیش در یکی از جلسات شعر بحثی در گرفت پیرامون قافیه کردن واژه هایی که به حروفی ختم می گردند که در زبان فارسی چند شکل دارند اما به یک صورت تلفظ می شوند، عده ای بر این باور بودند که این کار درست نیست و قافیه غلط است اما عده ای دیگر معتقد بودند که این نوع قافیه اشکالی ندارد.باید دانست که به این نوع عیب قافیه قدما "اکفاء"می گفتند وبه این صورت که هرگاه حرف روی در دوقافیه با هم اختلاف داشته باشد و مخرج این دو حرف به هم نزدیک باشد این عیب رخ می دهد

شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم ص306 اکفا را چنین تعریف کرده:

 "اختلاف حرف روی است و تبدیل آن به حرفی که در مخرج بدان نزدیک باشد چنانکه گفته اند:
                      رو به جای آر اندرین کار احتیاط       زانکه جز بر تو ندارم اعتماد
و جمع کرده اند میان طا و دال که در زبان بیشتر عوام به هم نزدیکند…"

و یا در بیتی مولانا ترک و مرگ را با هم قافیه کرده است. من به بیشتر کتابهایی که دراین باب نوشته شده بود مراجعه کردم اما در هیچکدام بیتی که حروفی مانند (ث،ص،س) و یا(غ،ق) حرف روی قرار گرفته باشد، مشاهده نکردم و به این نتیجه رسیدم که قدما اصلا به این نوع قافیه کردن اکفاء نمی گفتند و من هم تا کنون به موردی از این دست در اشعار متقدمین برنخوردم.فقط دکتر شمیسا در کتاب عروض و قافیه به این نکته اشاره کرده است که چون در شعر خوانی صورت ملفوظ کلمات مد نظر است نه صورت مکتوب آن، بنا بر این در قافیه اشکالی به وجود نمی آید، که البته بنده هم بر این باورم و به همین دلیل این دوبیت را مرتکب شدم. 

برگهای زرد می میرند با رقص سقوط
موسیقی باد و هر دم رقص بی مکث سقوط
آسمان از اوج چشمان تو افتاد و شکست
بعد از آن آیینه ها ماندند در حبس
سقوط
 

برگهای زرد می میرند با رقص سقوط


واژه های کلیدی : قافیه، اکفاء، عروض، المعجم فی معاییر اشعار العجم، شمیسا، برگهای زرد می میرند با رقص سقوط

دوشنبه 88 آذر 9

كلك مشكين تو : ‍



حافظ وام الخبائث...

سلام

می خواهم در مورد یکی از ابیات حافظ بنویسم که مدت هاست ذهن مرا مشغول کرده اما نتوانستم با آن کنار بیایم وآن این بیت است که می فرماید:

آن تلخوش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذاری

یعنی آن تلخ مزه ای که صوفی آن را مادر بدیها نام داد، نزد ما از بوسه دختران باکره شیرین تر است.
مساله ای که مرا درگیرکرده است این است روایتی از رسول اکرم (ص) داریم که می فرماید:

الخمر ام الخبائث ومن شربها لم یقبل الله منها صلاة اربعین یوماً وان مات و هی فی بطنه مات میتة جاهلیة - ( مجمع الجوامع ، الجامع الکبیر ، سیوطی ، ص 410
حال سوال اینجاست که آیا منظور حافظ از صوفی، رسول اکرم
(ص)
بوده است و حافظ چگونه چیزی راکه حرام و مادر بدیها شمرده شده و رسول گرامی اسلام صریح نوشیدن آن را نهی کرده ، بسیار شیرین و گوارا می داند؟
دکتر بهروز ثروتیان در کتاب بیان در شعر فارسی ص 105، در بحث کنایه و انواع آن کنایه را به چهار دسته تقسیم کرده است که این چهار عبارتند از تعریض،تلویح، ایما و رمز و در تعریف تلویح همین بیت را هم مثال زده و چنین آورده است:
تلویح به کنایه ای گفته می شود که وسایط بین لازم و ملزوم بسیار باشد مانند:

آن تلخوش که صوفی ام الخبائثش خواند
احلی لنا و اشهی من قبله العذاری

منظور شاعر از " تلخوش" ، " می" نیست که حضرت رسول آن را ام الخبائث خوانده است بلکه کنایه از "حق" و"صبری" است که صوفی آن را ام الخبائث دانسته، چنانچه در عرف نیز گویند که " حق تلخ است" پس معنای کنایی شعر فوق چنین می شود:" صوفی را بوسه دوشیزگان و ما را صبر یا حق شیرین تر است."

حال سوال من این است در کجای متون قدیمی نظم و نثر ما، صوفیان به صبر ، ام الخبائث گفته اند ؟ در اینکه همه جا خوانده ایم و شنیده ایم که صبر تلخ است، شکی نیست اما اینکه گفته شود صوفیان صبر را ام الخبائث و مادر بدی ها می دانند، بسیار بدیع و نوبر است.درست است که صوفی از نظر حافظ مردود است اما واقعا چه قرینه ای وجود دارد که او این کلام را به صوفیان نسبت بدهد؟جالب تر اینکه برای رسیدن به جوابی که مقبول عام باشد آن را در مبحث کنایه، که راه به اصطلاح "در رو "هم داشته باشد،به صورت بالا معنی کنیم.
معنی دقیق مصرع بیت دوم این است:
[ام الخبائث] برای ما هوس انگیز تر و شیرین تر از بوسه دختران باکره است، چطور و با چه کنایه و تلویحی به این بیت نگاه کنیم که به گونه ای دیگر معنی شود؟
در ارادت و ایمان حافظ به حضرت رسول(ص) کوچکترین شکی ندارم
اما آیا این درست است که بدون تحقیق کامل و برای اینکه کاری کرده باشیم همه چیز را دگرگونه جلوه دهیم و معنی مورد پسند عام را از موضوع مورد بحث بیرون بکشیم و نظر خودمان را یقینا درست بدانیم و حتی کوچکترین احتمالی هم ندهیم که ممکن است حقیتقت غیر از این باشد؟
چرا به این واقعیت تاریخی نظر نداشته باشیم که حافظ ، خودش اشعارش را جمع آوری نکرده است و شخصی به نام محمد گل اندام ، پس از فوت او این کار را کرده و شاید این بیت به این شکل و با همان معنی اولی وجود داشته، ولی شاعر تمایلی به انتشار آن نداشته و یا به عنوان بیتی که نیاز به باز بینی دارد،به آن نگاه می کرده است؟
چرا این بیت را به عنوان اتود اولیه نگاه نکنیم؟بیتی که جای کار دارد و می تواند تغییر کند وبهتر شود؟گاهی شعرا برای جلوگیری از فراموشی بیتی، واژه ای با همان وزن در مصراع قرار می دهند تا سر فرصت به آن بپردازند.شاید این بیت هم اینگونه بوده است و از طرفی می توان به تحریف و تصحیف نسخه نویسان اشاره کرد و این مورد، در تصحیح متون خطی بسیار اتفاق می افتد و هزاران شاید دیگر... والله اعلم بالصواب
خداوند به محققان ما جرات و جسارت عنایت بفرمایاد 
 


واژه های کلیدی : حافظ، کنایه، صوفی، ام الخبائث، تلخوش، تعریض، تلویح، محمد گل اندام

یکشنبه 88 آذر 1

كلك مشكين تو : ‍



<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1025809
    بازدید امروز : 41
    بازدید دیروز : 204



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [85]
    گنجور [45]
    پایگاه سبطین [125]
    جستار [53]
    صادق هدایت [196]
    شعر سپید معاصر [225]
    کانون ادبیات ایران [109]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [206]
    شاملو [109]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    شکوفه های زندگی
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار