طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

کار از تو می رود...

سلام

همانطور که قبلاهم گفتم بعضی اوقات ما در اشعار حافظ چنان غرق می شویم که گمان می کنیم معنی را – البته از نظر ظاهری – دریافته ایم اما اگر کسی بپرسد که این بیت یعنی چه؟ در پاسخ در می مانیم.

یکی از این موارد عبارت"کار از کسی یا چیزی رفتن "است.حافظ می فرماید:

کار از تو می رود مددی ای دلیل راه       کانصاف می دهیم ز ره اوفتاده ایم

در کتاب سمک عیار آمده:

"یه هیچ گونه این طلسم برنمی توان دانست. اکنون کار از یزدان می رود که به فریاد ما رسد"

با توجه به این عبارت و بیت حافظ می توان دریافت که کار از کسی یا چیزی رفتن به معنی حل شدن مشکل به دست کسی یا به وسیله چیزی مشخص و معلوم است.

اصطلاح بعدی " تمام بودن" است.حافظ می فرماید:

گو شمع میارید در این جمع که امشب     در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

در این بیت اشاره به زیبایی وروشنایی روی یار دارد که مانند ماه کامل است اما اگر بدانیم که تمام بودن به معنی کافی بودن است ایهام موجود در بیت ارزش هنری و التذاذ حاصله را دوچندان خواهد نمود. در کتاب سمک عیار چنین آمده است:

جهد کن به مدارا اورا(یعنی پهلوان دشمن را) بیاور و اگر چنان باشد که از کرده پشیمان نشود او را بیاور که ما را تمام است.یعنی حضور او برای ما کافی است.

پری نهفته رخ و دیو در کرشمه و ناز       بسوخت عقل ز حیرت که این چه بلعجبی است

واژه "بلعجبی " نیز واژه مبهمی است اما می توان با استناد به کتاب سمک عیار دریافت که دقیقا به معنی شعبده بازی و چشم بندی است وبلعجب باز به معنی شعبده باز و آلات بوالعجبی به معنی وسایل شعبده بازی آمده است. 


واژه های کلیدی : ایهام، حافظ، دلیل راه، سمک عیار، طلسم، یزدان، تمام بودن، ارزش هنری، بلعجبی، شعبده

یکشنبه 88 اردیبهشت 20

كلك مشكين تو : ‍



ما بدون حکمت نجات نخواهیم یافت!!!

سلام

ویل دورانت درجایی از مقدمه کتاب لذات فلسفه چنین نوشته،راستش  حیفم آمد که برای شما ننویسم:

 امروز فرهنگ ما سطحی و دانش ما خطرناک است زیرا از لحاظ ماشین توانگر و از نظر غایات و مقاصد فقیر هستیم . آن تعادل ذهنی که وقتی از ایمان دینی گرمی برمی خاست از میان رفته است.علم مبانی فوق طبیعی اخلاقیات را از ما گرفته است و گویی همه جهان در اصالت فردیتی درهم وبرهم که نشانه قطعه قطعه شدن نامنظم خوی و منش است، گم گشته است.ما باز دربرابر مساله ای هستیم که سقراط را به خود مشغول داشته بود:

چگونه می توانیم اخلاقی به دست بیاوریم که جایگزین ضمانتهای اجرایی مافوق طبیعی که دیگر نفوذی در رفتار انسان ندارد،بشود؟

ما صد هزار سیاست باز داریم اما یک سیاستمدار نداریم!

ما بر روی زمین با سرعتی بی سابقه حرکت می کنیم ونمی دانیم وفکرنکرده ایم که کجا می رویم و آیا در اینجا برای نفوس نا آرام خود سعادتی پیدا خواهیم کرد. ما با دانش خود که ما را با قدرت خود سرمست کرده است نابود می شویم !

ما بدون حکمت نجات نخواهیم یافت!!! 

ویلیام جیمز دورانت


واژه های کلیدی : انسان، ویل دورانت، لذات فلسفه، فرهنگ، سقراط، سیاست باز، سیاستمدار، نفوس نا آرام

پنج شنبه 88 اردیبهشت 17

كلك مشكين تو : ‍



<   <<   101   102   103   104   105   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1077184
    بازدید امروز : 238
    بازدید دیروز : 334



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [90]
    فهرست موسیقی ایران [58]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [42]
    لغت نامه دهخدا [87]
    گنجور [48]
    پایگاه سبطین [126]
    جستار [53]
    صادق هدایت [197]
    شعر سپید معاصر [236]
    کانون ادبیات ایران [113]
    کتاب شعر [161]
    شعر نو [207]
    شاملو [112]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    شکوفه های زندگی
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار