ادبیات و عرفان
سلام
همانطور که می دانید عرفان و ادبیات ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند به طوری که مشکل می توان اثری عرفانی یافت که عاری از زیبایی های ادبی و کلامی باشد وآن هم به خاطر ماهیت خاص اندیشه های عرفانی است که بر مدار عشق می چرخد وچه بسیار عاشقانه هایی که برقلم عارفان به صورت نظم ونثر جاری شده وشعر و ادبیات ما را با این اندیشه های زلال سرشار کرده است...!
دریایی است بیکران که وارد شدن به آن و از آن نوشتن سرگشتگی های فراوان به دنبال دارد. البته من در اینجا نمی خواهم وارد این میدان شوم شاید وقتی دیگر...
اما تصمیم دارم گاه گاه در بین مطالب مرسوم دراین وبلاگ ازاین دریای مواج جرعه ای تقدیم عزیزان نمایم تا باهم از کلام ادبای عارف و عرفای ادیب حظ وافر ببریم واگر توفیق رفیق شد در هر پست زندگی نامه کوتاهی از ایشان به همراه گزیده ای از سخنان ایشان تقدیم کنم
ای طالب !
تا تو برجان و مال خود می لرزی
حقا که به دو جو نمی ارزی
بنگر که چه می ورزی
همان ارزی که می ورزی
بنده آنی که در بند آنی
خواجه عبدالله انصاری قرن 5 هجری قمری

واژه های کلیدی : عرفان و ادبیات، اندیشه های عرفانی، خواجه عبدالله انصاری
جمعه 87 بهمن 18
كلك مشكين تو :
موسیقی پیرمردها!!!(قسمت دوم)
سلام
بخش دوم سوال این بود :
چرا هنگام شنیدن موسیقی اصیل به جای ایجاد نشاط در ما حالت خمودگی ایجاد می شود؟
برای مقدمه باید عرض کنم که موسیقی ایران و به طور کلی موسیقی شرق، موسیقی طبیعی است یعنی با اینکه بر مبنای قوانین فیزیکی حاکم بر اصوات شکل گرفته اما آنچه بیشتر مطبوع وگوش نواز بوده مد نظر قرار داشته نه قوانین لایتغیر ریاضی، موسیقی علمی بر مبنای 24 ربع پرده مساوی است در صورتی که در موسیقی ما اینطور نیست نمی خواهم فعلا وارد این بحث بشوم شاید در آینده راجع به این مسائل برای شما یه چیزایی نوشتم ولی همین را بگویم که نتها و فواصل بین دو نت درموسیقی ما در عین اینکه علمی است اما ذوق فطری انسان هم در آن دخیل بوده وما می توانیم این ویژگی را به عینه در موسیقی محلی(فولکلور) خودمان ببینیم و اما نتیجه :
این طبیعی بودن موسیقی لاجرم انسان را با طبیعت همراه می کند و به فکر فرو می برد(آن را با موسیقی الکترونیک مقایسه کنید)، مانند صدای باد که توی گندمزار می پیچد و یاصدای رودخانه که از لابلای سنگها عبور می کند. از آنجا که حالت تفکر درانسان بسیار شبیه به غمزدگی و ناراحتی است این تصور در ما ایجاد می شود که با شنیدن موسیقی سنتی به قول امروزیها دپرس می شویم در صورتی که واقعا این طور نیست وچون با این حالت آشنا نیستیم آن را با غم و غصه اشتباهی می گیریم و در نهایت برداشتمان این است که: " موسیقی اصیل غم انگیزاست!"
بنده از شما دوست عزیز می خواهم که با این نگرش به موسیقی اصیل گوش بدهید تا صحت وسقم عرایض بنده ثابت بشود !
واما مساله دیگر: متاسفانه فیلمسازان ایرانی در نماهایی که می خواهند گهنگی و تنهایی را نشان بدهند ویک فضای نوستالوژیک خلق نمایند در صحنه یک گرامافون قرار می دهند و ازموسقی اصیل به عنوان موسیقی زمینه استفاده می کنند (بهخصوص اثر جاودانه مرحوم بدیع زاده در آواز بیات اصفهان"شد خزان گلشت آشنایی") و جوانان ما هم که طرفداران پر و پا قرص فیلمها وسریالهای .... ایرانی هستند نسبت به این نوع موسیقی شرطی شده اند و تا موسیقی اصیل به گوششان میرسد نا خودآگاه ذهنشان همان فضای نوستالوژیک را بازسازی می کند وشخص ناچار درهمان حال و هوا قرار میگیرد وانگشت اتهام به سمت موسیقی اصیل گرفته می شود که موسیقی اصیل چنین و چنان است!این نکته را هم باید خدمت عزیزان عرض کنم که شادی وفرحی که موسیقی اصیل به دنبال دارد بسیار پایدار تر از موسیقی های باب ورایج است یعنی زمانی که انسان درحال شنیدن موسیقی های مثلا شاد آنچنانی است حرکت و نشاط (که البته به نظر من بیشتر اضطراب است تا نشاط !) سراپای وجود را فرامی گیرد وبعضا شخص دچار حرکات موزون میشود! ولی به محض اتمام موسیقی تمام حالات پدید آمده هم پایان می پذیرد اما موسیقی اصیل آدمی را آرام آرام به وجد می آورد تا به اوج می رسد وپس از اتمام موسیقی شخص تا مدت ها در همان حال و هوا باقی میماند!
خوشحال می شوم ازنظرات دوستانی که این بحث را دنبال می کنند - اعم از موافق و مخصوصا نظرات مخالف -آگاه شوم تا اگر دراستنباط خودم دچار اشتباه شده ام آن را اصلاح کنم ودر صورت مفید بودن این بحث و علاقه مندی عزیزان، در این زمینه وزمینه های مشابه بیشتر بنویسم و از نظرات دوستان هم استفاده نمایم

واژه های کلیدی : موسیقی طبیعی، موسیقی علمی، موسیقی الکترونیک، ربع پرده، فولکلور، بدیع زاده، حرکات موزون، نوستالوژیک، 24 ربع پرده مساوی
جمعه 87 بهمن 18
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ