نقش و شکار در شعر حافظ
سلام
میخواهم به یکی دیگر از ابیات حافظ بپردازم که در عین سادگی، به ظاهر معنی گنگ و مبهمی دارد که در اصطلاح به آن تعقید معنوی می گویند:
داده ام باز نظر را به شکاری پرواز
باز آرد مگرش نقش و شکاری بکند
در مصراع اول خواجه چشم خود را به پرنده ی بازی تشبیه کرده است که برای صید و جلب معشوق آن را پرواز داده است و در مصراع بعد می گوید کاش نقش، آن را- یعنی معشوق را- برگرداند و آن را شکار کند. نقش در اینجا فاعل است اما ارتباط معنایی نقش با باز گرداندن صید و شکار آن(معشوق) چه می تواند باشد؟ برای روشن شدن معنی باید بدانیم که نقش در این جا به چه معنی به کار رفته است.نقش به جز معنای معروف ، به معنی صفحه ای است رنگارنگ که شکارچیان برای به دام انداختن پرندگان به ویژه کبک از آن استفاده می کردند و در فارسی به آن دفک به فتح دال و فا می گویند و دفک دادن و دفک زدن به معنی فریب دادن هنوز در فارس به کار می رود حال با دانستن این نکته می توانیم مصراع را چنین معنی کنیم: امیدوارم که نقش ، یعنی همان وسیله جلب شکار- که دراین مصراع تصویری است که در مردمک دیده منعکس می شود- وسیله جلب معشوق شود و شکار میسر گردد.

پ ن:شاید بد نباشد به این نکته اشاره کنم که بنده در دوران نوجوانی، در کوه های خلج، بین مشهد و نیشابور، شاهد شکار کبک با نقش بوده ام.
واژه های کلیدی : حافظ، نقش، شکار، دفک زدن، دفک دادن، خلج، مشهد، نیشابور، کبک
جمعه 88 آبان 1
كلك مشكين تو :
آیا واقعا می توان سوگند را خورد؟!
سلام
می خواهم در مورد فعل « سوگند خوردن» و پیشینه آن برایتان بنویسم. آیا « سوگند خوردن» به مانند« زمین خوردن» یک فعل مرکب است و یا نه می توان« سوگند» را واقعا خورد. باید بگویم که« سوگند »در آغاز واقعا خوردنی بوده است. « سوگند »در اصل و در زبان اوستایی، به معنی گوگرد مذاب و گداخته است. در باور زرتشتیان باستان برای روشن شدن بی گناهی متهم، از وی آزمونی به عمل می آوردند که به آن « ور» می گفتند که این « ور» ، به دو گونه ی« ور گرم » و « ور سرد» تقسیم می شده است. « ور گرم» همان است که در داستان سیاوش و سودابه در شاهنامه ، سیاوش به آن تن در می دهد و برای اثبات بی گناهی خود با اسب از میان آتش عبور می کند.« ور سرد» خوردن گوگرد یا همان « سوگند »بوده است و کسی که به این کار تن در می داده در بی گناهی خودش هیچ شکی نداشته و مطمئن بوده که هیچ آسیبی نخواهد دید.

پ ن1 : با تشکر از دوستان گرامی که این نکته را متذکر شدند تصحیح می کنم گوگرد مذاب و گداخته در سطر چهارم غلط بوده و صحیح آن گوگرد مخلوط در آب است.
پ ن2: در حقیقت نمی خواستم زیاد وارد جزئیات بشوم اما علاقه مندی و لطف دوستان بنده را وادار کرد که در این مورد توضیح بیشتری بدهم."ور"در اوستا اهمیت بسیاری داشته و متن های حقوقی اوستا شامل دستورها و مراسم خاصی را نسبت به آن بوده است.بنا به بخش هفتم دینکرد، در ایران باستان 33 نوع"ور"معمول بوده است و بنا بر همین کتاب، نسکهای مختلف اوستا به ویژه نیکا دوم نسک، سگاتوم نسک و هوسپارم نسک، که هر سه از نسکهای حقوقی بودهاند، از"ور"بحث میکردهاند و یکی از بخشهای سگاتوم نسک موسوم به"ورستان"بوده و مقررات و احکام"ور"ها را بیان میکرده است.از این مقررات و چگونگی انواع"ور"ها اطلاعی در دست نیست، ولی میدانیم که"ور"ها به دو نوع بودهاند."ورگرم"مانند گذشتن از آتش و"ورسرد" مانند خوردن آب آغشته به گوگرد(یعنی همان سوگند خوردن).لازم است به این نکته اشاره شود که انواع آزمایشهای دینی علاوه بر ایران باستان در کشورهای قدیم اروپایی و همچنین جوامع ابتدایی معمول بوده است و به آنها به فرانسه "اوردالی"(ordalie)و به انگلیسی"اوردال"(ordeal)گفته میشود.
واژه های کلیدی : سیاوش، سودابه، سوگند، فعل مرکب، زبان اوستایی، ور
سه شنبه 88 مهر 28
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ